دومین سفر یاسی
یه روز قبل از تعطیلات عید قربان بابایی ماشینی که چندماه بیشتر نیست خریده بود رو برداشت و سه تایی زدیم بیرون از شهر. تو هم که پایه ددر هستی.. رفتیم اصفهان و شهرکرد که عکساشو میزارم.. کنار سی و سه پل، فرصت گیر آوردی داری خاک بازی میکنی: روی پل هم که هرکی میدیدی باهاش حرف میزدی. یه قسمت خنده دارش دو تا پیرمرد بودن که با هم جوابتو میدادن. تو میگفتی باااا..هاااا..ماااااااا... اونام با هم تکرار میکردن. د و قدم میرفتی دوباره برمیگشتی نگاشون میکردی و میگفتی. دوباره اونا با هم تکرار میکردن!!!!!!! یه خانمی هم نمیدونم کجایی بود در طول مسیر چند تا ازت عکس گرفت و قربون صدقت رفت!! اینجام محله جلفا یا محله ارمنی هاست که کوچه ها ...
یاسی و فاطمه خانم
اینجا یاسمین زهرا رفته بود تولد فاطمه جون: ...
یاسی و طبیعت
عکسها مربوط میشه و یک سال و سه ماهگی یاسمین زهرا وقتی مشغول بازی با گیاهان و سنگریزه ها بود: ...
راه رفتن یاسی
تقریبا یک هفته ای میشه که یاسمین زهرا دیگه میتونه راه بره. دقیقا در یک سال و یک ماهگی.. دیشب که رفته بودیم جایی افطاری، از اول تا آخر همش راه میرفت. غذا هم که نخورد گذاشتم جلوش، اونم بشقابو بلند کرده بود میخواست راه بره.. دیگه این که وقتی از خواب بیدار میشه بالشش رو بغل میکنه و پامیشه راه میره.. یه سری عکس جدید از یاسی: ...
پیشرفت های جدید یاسی
یاسمین زهرا فردا دقیقا میشه یک سال و سی روزش.. از دیروز شروع کرده به تمرین راه رفتن حرفه ای. قبلا که تمرین میکرد دستشو به دیوارا میگرفت و راه میرفت.. اما دیروز یه مقداری متفاوت بود. دستشو میگرفت به میز تلویزیون یه ده قدمی میومد تا وسط هال و خودش میخورد زمین. دیگه خوشش اومده بود مرتب این کارو تکرار میکرد. کسی اگه بهش بگه ماما من.. اونم میپره بغل من و میگه ماما من. یاد گرفته یه انگشتشو میزاره زمین و کلاغ پر میکنه.. وقتی صدای در میاد یا گوشی زنگ میخوره میگه: کیه؟ صدای اذان، قرآن یا دعا که میشنوه مثل قاریا دستشو میذاره دم گوشش. شکلک که نگو تا دلت بخواد درمیاره انواع شکلکا رو. صداش که میزنیم یا لوس که میشه سرشو کج میکنه ...
عکسهای گلچین شده
مامانی چند تا عکس از دوربین با کیفیت باباحسن اینا گلچین کرده که اینجا برات میذاره: ...
نویسنده :
مامان یاسی
11:49