یک و نیم سالگی
سه روز پیش واکسن یک سال و نیمگیتو زدیم عزیزم. فقط شب تا صبح یه خورده تب داشتی و فرداش خدا رو شکر سرحال شدی دوباره.
یه دفتر نقاشی بهت جایزه داده بودن یه جعبه مداد رنگی هم الان داری که سرگرمیت شده و باهاش خط خطی میکنی. یه چیز جالب طرز مداد گرفتنت بود که فقط دو روز اول اشتباه میگرفتی ولی روز سوم دیدم که مثل ما مدادو میگیری و نقاشی میکنی. آفرین به دختر قشنگم..
با آجرای خونه سازیتم که این ماه برات گرفتم یاد گرفتی که چجوری بازی کنی. چند تا آجرو میتونی بچینی خودت روی هم به تنهایی.. همینطور بازی با حلقه های هوش که ازشون خوشت میاد خیلی!
ادای خمیازه کشیدن درمیاری. بهت بگن ماهی شو سریع لباتو جمع میکنی عین ماهی.
چند شب پیش چراغا رو خاموش کردیم و نور کم روشن کردیم وایساده بودی سایه تم روی دیوار افتاده بود تا سایه خودتو دیدی، براش دست تکون دادی!!!!!! دیگه مگه ولمون میکردی جلو عقب میرفتی و دست تکون میدادی برای سایه خودت..
بچه کوچیک میبینی با دستات اشاره میکنی بیاد پیش تو...
یه دفعه که رفته بودیم خرید توی یه لباس فروشی یه بچه کوچیک بود دنبالش راه افتاده بودی بوسش میکردی اونم هی در میرفت از دست تو...
به غیراز اون جمله های کوتاه انگلیسی قبلی که انجام میدی وقتی بهت میگم turn a round هم میچرخی و knock the door میری تق تق میزنی به در.. wash your face ادای صورت شستن درمیاری.
چند تا فلش کارت و کتاب داستان انگلیسی هم تازه گرفتم که عکساشو بعدا میزارم. از کارات هم هنوز وقت نکردم عکس بگیرم و بزارم ولی حتما عکس میگیرم..
چند تا گروه برای کودکان دوزبانه هم عضو شدم که کلیپای آموزشی کوتاه میزاره دانلود میکنم روی گوشیم و میشینی با شوق نگاه میکنی.