دومین زمستون با دختر قشنگمون
دوباره زمستون رسید. چند روزی میشه که بعد از 7-6 ماه که مجبور بودیم خونه خودمون نباشیم، دیگه خونه اجاره کردیم و الان خونه خودمون هستیم.
یاسمین زهرای گلم انقدر شیرین و دوست داشتنی شدی که هر روز خداروشکر میکنم به داشتن تو. همه چیزایی که از خدا میخواستم تو وجود تو هست.. باهوش، شیطون و بازیگوشی و از همه چی میخوای سر دربیاری. یه جا نمیشینی. موقع خوردن غذا هم خیلی سختته که بشینی. یه قاشق میخوری میری یه دور میزنی برمیگردی یه قاشق دیگه. بخشنده و مهربون هستی یه چیزی که میخوری میخوای به همه بدی و بزاری دهنشون. مخصوصا بچه های همسن خودت که خودت میزاری دهنشون. اگه یه کسی نخواد بگیره ازت انقدر بلندبلند میگی "بیا، بیا" که طرف مجبوره بگیره... موقعی هم که میخوام ازت عکس بگیرم سریع ژست میگیری..
هر چیزی رو میبری دم گوشت مثلا تلفنته شروع میکنی به حرف زدن. راه میری یه دیوار پیدا میکنی دستتو تکیه میدی بهش و یه پاتو میذاری رو اون پات و حرف میزنی. دوباره یه کم راه میری دوباره این کارو تکرار میکنی
موقع آب خوردن لیوان آبو نگه میداری یه قرص بالا میندازی(الکی مثلا) بعد آب میخوری.. چایی خوردنتم میخوای مثل بزرگا باشه. یه قند میزاری دهنت و چایی میخوری.
دور از چش من خط چشم برداشته بودی اطراف چشات همه رو سیاه کردی بودی. رژ لب برمیداری میزنی به لبت. دیروزم که هندزفری برداشته بودی میخواستی بزاری گوش خودت.
یادگرفتی بگی بیا بیا، میام میام
تازگیا با عروسکات خیلی بازی میکنی عزیزم. بوسشون میکنی بغلشون میکنی کنارشون دراز میکشی شیرشون بدی و از این کارا.. با دفتر و مداد نقاشیاتم تا مدت ها سرگرم میشی!!
میگم دختر مامان کیه؟ میگی: من!من! همینجور الی آخر.. خوشگل مامان کیه؟ من! من! نازگل مامان کیه؟ من!من!
یه شعر دیگم هس که جواب میدی میگی "ببه" به جای "بله": سلام سلام بچه ها! حالتون خوبه؟ بله.. لبا خندونه؟ بله... مامان دوس دارین؟ بله.. بابا دوس دارین؟ بله.. الی آخر....
تو گوشی من پرشده از کلیپای شعر و اهنگ انگلیسی که هرروز به غیر از فیلمای زبان خودت که از تی وی میدیدی اینارم باید حتما ببینی. اکثر حرکات اون شعرا رو تقلید میکنی و دیگه وقتی خودم برات بخونم ادای همشونو درمیاری.
یکی از شعراش اینه که من میخونم و تو سریع اداشو درمیاری: baby on the bus says: wa,wa,wa ادای گریه کردن درمیاری، peaple on the bus says: sh,sh,sh با دستت ادای هیس کردن درمیاری، horn on the bus says: bib,bib,bib ادای دست گذاشتن روی فرمون و بوق زدن درمیاری
متن بقیه شعراشو نمیزارم چون خیلی زیادن و میخوام وقتی تونستی حرف بزنی و خودت بخونی، اینجام بزارم. این جمله های پایین توی همون شعراس و من همین جمله های کوتاهو تو طول روز برات میگم و تو همشو درست انجام میدی..
clap your hands دست میزنی.. stomb your feet پاتو میکوبی به زمین.. take a nap دو تا دستتو میبری کنار گوش و چشاتو میبندی به حالت چرت زدن..
your noes بینیت رو نشون میدی.. your toes انگشتای پاتو نشون میدی.. your head به سرت اشاره میکنی. march. march. march یه پاتو جلو عقب میزاری..
وقتی میگم yes تو سرتو مرتب میاری پایین به نشونه تایید. میگم no, دستاتو به علامت منفی تکون میدی و میگی no..no . لباتو غنچه میکنی و میگی. از بس با لهجه و قشنگ میگی که آدم میخواد هی تکرار کنی.
دیگه اینکه هرچی خطرناک باشه بخوای دست بزنی یا کارایی که نباید انجام بدی به محض اینکه من بگم یاسمین no. تو انجام نمیدی و گوش به حرفم میدی..