شروع حرف زدن
از جمعه 14 اسفند دم ظهر بود که با خوندن یاسین و شیردادن به یاسمین زهرای عزیزم دیگه آخرین شیر رو بهش دادم و تا الان که دارم اینا رو مینویسم شش روز هست که دیگه شیر نخورده. خدا روشکر خیلی راحت بود. خیلی بهتره غذا بیشتر میخوره اینجوری.
یاسمین زهرای گل ما میتونه تقریبا بعضی از کلماتی که اطرافیان میگن رو تکرار کنه.. مثلا میگیم بگو چیچی میگه جیجی.
کار که داره میگه ماما بیا، ماما بیا با دستشم اشاره میکنه. فعلا به همه میگه مامان
به بالا رفتن از پله علاقه پیدا کرده. پله های خونه باباحسن رو تونست برای اولین بار خودش بره بالا.
جملات انگلیسی که تو کارتونا یا شعرا دیده بود قبلا من یه بار براش میگفتم اون انجام میداد و دیگه یاد میگرفت ولی جدیدا خودکفا شده دخترکم خودش شعر داره پخش میشه اون از فاصله دور بدون اینکه نگاه کنه به کلیپ، جملاتو اجرا میکنه. اینایی که میگم خودش یادگرفت بدون اینکه من گفته باشم و الان وقتی میگم انجام بده خیلی راحت انجام میده..
brush your teeth مسواک زدن، comb your hair شونه زدن، spin right/left چرخیدن به راست یا چپ، stop استاپ ،right hand up، left hand up
کلیپ رنگ ها رو که میبینه عین حرکات اونا رو انجام میده موقع گفتن if u hug me میدوئه میاد منو بغل میکنه. یا یه سری حرکات دیگه این کلیپ که پیچیدست نمیشه نوشت..
چند وقتیه که میخواد باهاشون تکرار هم بکنه ولی درست نمیتونه. مثلا تو فیلم dog رو تکرار میکرد اون نگا میکرد میگفت گاد.. یا مثلا cat رو میخواس بگه t آخرش رو نمیتونست تلفظ کنه.
یکی از شعراش که آخرش میگفت me and u,, اونم یاد گرفته اشاره میکنه به خودش میگه me.. و با دو تا انگشتش روبرو رو نشون میده میگه you. خودش کشف کرده بدون اینکه من بگم.
یا دیروز تعجب کردم ازش دیدم دستشو گذاشته روی بینی خودش مرتب میگه nose (اس آخرشو نمیتونس تلفظ کنه درست)