یاسمین زهرایاسمین زهرا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

یاسی بابا

روزایی که بابایی نبود

بابا برای دوماه پیشمون نبود کار داشت و تو اصلا نمیپرسیدی بابا کجاس/ فقط کم حرف شده بودی.. دلت میخواست با دوستات باشی و گاهی هم نق میزدی الکی الکی/ یروز که من فیلم جشن تولد گذاشته بودم داشتم میدیدم یدفعه اومدی نزدیک کامپیوتر/ من حواسم بهت نبود/  بابایی داشت کادوها رو باز میکرد تا نگات افتاد زدی زیر گریه. میگفتی بابا میخوام و گریه میکردی/ وقتیم که اومد ازش جدا نمیشدی و چسبیده بودی بهش این عکسام مال روزیه که بابا نبود و دوست بابا ما رو هم دعوت کرده بودن خونشون با علی و زینب که بابای اونا هم با بابا صادق رفته بود/ مربوط به آذر 96   ...
28 خرداد 1397

سرزمین بازی آریو

عکسهایی از سرزمین بازی آریو که یاسمین زهرا رو با دوستای کلاس زبانش بردیم اونجا و جشن پایان ترم رو انجا گرفتیم/ جایزه یه فلاسک آب براشون گرفته بودیم. تاریخش روز پنج شنبه 11 آبان96 بود/  ...
28 خرداد 1397

دختر خوشگل ما

ببخش عزیزم که وقت نکردم بیام مطلب بزارم..  خیلی سرم شلوغ بود این چند وقته.. تو هفته هر روزش که سرکارم. حتی بعضی وقتا روزای تعطیل هم!! این کلاسا هم که زیاد شده .. 5 تا کلاس دارم سه روز در هفته. از خوش مزگیات هر چی بگم کم گفتم.. عاشق آب بازی هستی.. مثلا نشستیم یدفعه میگی مامان آب بازی! باید ببرمت حموم آب بازی کنی. بعدم دیگه تا حسابی خسته نشی نمیای بیرون.. الان که هوا خوب شده یه روز در میون حتما باید بری. از حرف زدنت بگم که خیلی شیرین حرف میزنی. میتونی دیگه جمله ها رو راحت تکرار کنی. البته فارسی حرف زدنت به خوبی انگلیسی حرف زدنت خوب نیست ولی خیلی بهتر شده نسبت به قبل. شب که میخوای بخوابی میگی بیا عزیزم. بعد منو بغل میکنی.. گ...
19 فروردين 1396

جمله گفتن یاسیمن زهرا

یاسمین زهرای گل من تو حرف زدن خیلی پیشرفت داشتی بیشتر انگلیسی.. من فک نمیکردم که کارتونا رو که ببینی انقد تاثیر داشته باشه که کلا بخوای انگیسی صحبت کنی. فک میکردم تا 4 سالگی طول بکشه تا تو جملات و کلمات انگلیسی رو استفاده کنی. الان طوری شده که تو اکثرا داری انگلیسی صحبت میکنی با اینکه من و بابا همش فارسی حرف میزنیم. حتی جملات طولانی انگلیسی رو گفتی ولی فارسی رو هنوز نه.. از فارسی بامزه هاش همینا رو یادمه: نشسته بودی صدات زدم بیا، گفتی الان میام به اسم بابا صادق میگی صاکت میخوای کفش پات کنم، میگی کفشی پا کن.. شبا میخوای چراغ خاموش شه، میگی آموشک، یعنی خاموش کن وقتی باهامون کار داری، میگی بلند شو یه سری اسم منو صدا میزدی میگف...
25 مهر 1395

از پوشک گرفتن

یاسمین زهرای نازنینم کارتون آموزشی توالت رفتنو یه ماهه تقریبا خیلی زیاد دیدی. قشنگ کارایی که دختره توی کارتون انجام میده تو هم انجام میدی. میشینی روی توالتت شعر میخونی. کتاب میخونی. عروسکتو میزاری روش بهش میگی sit on the potty.. به توالتت هم میگی potty یه روز به طور ناگهانی اومدی به من گفتی مامان درآر یعنی پوشکمو. وقتی درآوردم پوشکتو رفتی رو توالت نشستی و یه ذره دستشویی کردی. بعد خیلی تعجب کردی سریع بلند شدی نگاش کردی و چشات گرد مونده بود. منم شروع کردم هورا کشیدن و دست زدن و آفرین گفتن. سریع گفتم الان جایزه برات میارم استیکرایی که خریده بودم یه دونه بهت دادم که بچسبونی. دیگه خوشت اومده بود. بیشتر از 10 بار ذره ذره جیش کردی تا اینکه این...
21 شهريور 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یاسی بابا می باشد