یاسی بابا

یاسمین زهرا فردا دقیقا میشه یک سال و سی روزش.. از دیروز شروع کرده به تمرین راه رفتن حرفه ای. قبلا که تمرین میکرد دستشو به دیوارا میگرفت و راه میرفت.. اما دیروز یه مقداری متفاوت بود. دستشو میگرفت به میز تلویزیون یه ده قدمی میومد تا وسط هال و خودش میخورد زمین. دیگه خوشش اومده بود مرتب این کارو تکرار میکرد. کسی اگه بهش بگه ماما من.. اونم میپره بغل من و میگه ماما من. یاد گرفته یه انگشتشو میزاره زمین و کلاغ پر میکنه.. وقتی صدای در میاد یا گوشی زنگ میخوره میگه: کیه؟ صدای اذان، قرآن یا دعا که میشنوه مثل قاریا دستشو میذاره دم گوشش. شکلک که نگو تا دلت بخواد درمیاره انواع شکلکا رو. صداش که میزنیم یا  لوس که میشه سرشو کج میکنه ...

مامانی چند تا عکس از دوربین با کیفیت باباحسن اینا گلچین کرده که اینجا برات میذاره: ...

جشن تولد یک سالگی یاسمین زهرا:  کادوها: چند تا لباس و شلوار، اسباب بازی و وجه نقد.. انگشتر و زنجیر کوچولوهای دعوت شده: امیرعباس و فاطمه... نمای نزدیک از کیک تولد: ...

یاسمین زهرا کلی کار جدید یاد گرفته: گوشی رو دم گوشش میگیره میگه : اااا دستشو میگیره جلو دهنش آ آ آ میگه بای بای میکنه ... دست میزنه... بابا و ماما هم میگه بعضی وقتا... آهنگ عروسکم لالاش میاد.. شب که میشه باباش میاد هم خیلی دوس داره و باهاش تکون تکون میخوره ...

...

...

...

یاسمین زهرا  بالاخره تونست خودش برای مدت طولانی بشینه. اینام عکسای شبی که با تو و بابایی و دوستامون رفته بودیم بیرون.. به تو خیلی خوش گذشت مخصوصا. از عکسا مشخصه... ...

یاسمین زهرای عزیزم این روزا یاد گرفته کامل چهار دست و پا راه بره..  اینم صحنه ای که اسب شارژیش روشن بود و اون دنبال اسب راه افتاده بود. از شیرین کاریای یاسمین زهرا اینه که وقتی کسی بغلش میکنه سریع بای بای میکنه فک میکنه دیگه داره میره. دست دسی میکنه. نه با دو دست. یه دستشو میزنه روی یکی دست دیگش.. وقتی من یا بابایی خواب باشیم میاد رو سرمون فوت میکنه. همشم که میخواد دست بگیره به چیزی پاشه وایسه.. به ایستادن بیشتر از نشستن علاقه نشون میده. هر شعری براش بخونیم یا آهنگ بزاریم تکون تکون میخوره نگاه نکن چه مظلومانه نشسته هاااااااااااااااا ...