یاسی دوزبانه و گفتن کلمات جدید

چند روز بیشتر نیست پست گذاشتم ولی این چند روز یاسمین زهرا یه چیزایی از کارتونهایی که میدید گفت که دیگه گفتم بازم بیام بنویسم. اون تا حالا از شعرا و کلیپا استفاده میکرد و جملاتو اجرا میکرد یا اسامیشونو میگفت پیش نیومده بود که جمله یا فعلی رو از کارتونا بگه..

چند روز پیشا که صبح از خواب بیدار شد شروع کرد به گریه کردن گفتم یاسمین گریه نکن الان برات تخم مرغ میپزم. تخم مرغ دستم بود نشونش دادم. اونم همون حالت گریه گفت. egg... cook
خونه داداشم بودیم از در اومدیم بیرون خداحافظی کردیم اون بهشون گفت see you later.. baabay

یه بارم که لباس نوزادیشو از تو کمد درآورده بود چشمش افتاد به عکس بچه روی لباس و گفت baby و به من نشون داد. baby رو قبلا هم میگفت ولی جالب این بود که به باباش نشون داد و هی باباشو صدا زد. باباش داشت یه چیزی تو دفترش مینوشت و حواسش نبود. چندبار صداش زد آخرم گفت بابا look تا نگاه کرد وقتی نگاه کرد بهش نشون داد و گفت baby..

خیلی وقتا به من میگه mommy,

خونه خالم رفته بودیم اونجا هم با محدثه دخترخالم که چندماهی از خودش کوچیکتره سه چرخه سواری میکردن. یا دوتایی مینشستن یا یکیشون اون یکی رو هل میداد. کلا خیلی دوستانه با هم بازی میکنن همیشه این دو تا. بتونم بیشتر باید ببرمش اونجا از بس با هم دوستن. یه بار که یاسمین رفت محدثه رو تو سه چرخه هل بده یه دفعه ای گفت: ready? Go. این جمله داخل کارتون پپاپیگ هست بابای پپا یه ماشین داره وقتی همه نشستن میخواد راه بیفته به بقیه خانواده میگه.

یه روز بعدازظهر بود براش شیرموز ریختم خورد بعد گفت مامان شیر. بازم براش ریختم دادم دستش، گفت thank you, صبح همون روز داشت کارتون کایلو میدید منم کنارش نشستم دیدم که مامان کایلو برای بابای کایلو قهوه ریخت کایلو گفت منم میخوام وقتی مامانه برا کایلو هم ریخت کایلو گفت thank you. اونجا دیدم که خیلی با دقت داره نگاه میکنه فک نمیکردم انقدر سریع استفاده کنه..

دیشب قبل از خوابیدن جلوی کابینت آشپزخونه بود و با خودش انگلیسی صحبت میکرد جالب بود که مکالمات کارتون پپا پیگ رو استفاده میکرد میگفت. hello pepa (به پپا میگه peka) و چند تا جمله دیگه که نفهمیدم اصلا چی داره میگه. یه لحظه نگرانش شدم که داره با خودش حرف میزنه ولی یادم افتاد که یه مشاور زبان تو یه گروهی گفت که همه بچه ها یه دوست خیالی دارن و با اون حرف میزنن. وقتی هم که کارتون انگلیسی ببینن دوست خیالیشون میشه شخصیت های اون کارتونا و با همون زبان با اون حرف میزنن..

بعضی وقتا وسط حرف زدناش میگه ok.. زیاد میگه
یا شبا موقع خوابیدن نگاش میفته به سقف اتاق و شروع میکنه با خودش انگلیسی حرف زدن. یه جمله ای رو دقت کردم خیلی با خودش تکرار میکنه. اصلا نمیفهمم معنیش چیه و چی میگه: kika how do, waaaa 
 

لیست فیلمایی که تا الان دیده:
کلیپا و شعرا:

 hoopla kids, super simple song, little baby bump, baby first tv, elf learning, baby boost, mather
 goose club, endless reader, dave and ava

مجموعه ها: baby anishtayn, baby can read, brainy baby,, baby bright

کارتونایی که عاشق دیدنشونه: gogo,alpha blocks, pink fong, pepa pig, cailo, tutitu, easy dialog 

الان دیگه دختر گلم A,B,C  رو از حفظ به ترتیب میخونه. همین طور همه حروفو میتونه از رو نوشته بخونه و غیر از A, L که نوشته بود حرفای Q, J, U, V, Y هم نوشت و از روش خوند.

قبلا گفتم که زیر اپن آشپزخونه مقواهای بزرگ چسبوندم و یاسمین با مدادشمعی خط خطی میکنه یا بعضی وقتا حرفای انگلیسی رو بلند بلند میخونه و خط خطی میکنه مثلا داره مینویسه. این هم اولین نقاشی بامعنی از یاسمین زهرای عزیزم. وقتی اینو کشید گفت مامان، توتووووو بعد چشاشو کشید و گفت مامان eyes...